از صبح سهشنبه تنها بودم. به ياد چهارسال طولاني كرمان.
باید اینطوری بگی:حالا الان که 2-3 روز تنها (تو خونه خالی!) بودم، ولی دلها بسوزه واسه 4سااااااااااااااال که تو کرمان تنها (تو خونه خالی؟) بودم..هی هی هی هی ..
ها پیسر! حداقل یه کار مفید میکردی خونه رو رنگ میزدی، به یاد لولیان موتور سوار!!!
آره، من هم حاضر بودم نقش اون لولیان رو برات بازی کنماااافقط حیف که موتورسواری بلد نیستم :D
3 نظرات:
باید اینطوری بگی:
حالا الان که 2-3 روز تنها (تو خونه خالی!) بودم، ولی دلها بسوزه واسه 4سااااااااااااااال که تو کرمان تنها (تو خونه خالی؟) بودم..
هی هی هی هی ..
ها پیسر! حداقل یه کار مفید میکردی خونه رو رنگ میزدی، به یاد لولیان موتور سوار!!!
آره، من هم حاضر بودم نقش اون لولیان رو برات بازی کنماااا
فقط حیف که موتورسواری بلد نیستم :D
ارسال یک نظر