عامل ناشناخته



بعضي روز‌ها كارهايي مي‌كني كه دلت مي‌خواد. ولو مي‌شي، فيلم مي‌بيني، سوت مي‌زني، معلق مي‌زني، ولي لزوماً آخر روز احساس خوبي نداري.

 

بعضي روز‌ها هم مجبوري سخت‌تر كار كني. وقتت تنگ‌تره و … ، ولي آخر روز مي‌بيني انگار به همه كارهات هم رسيدي. حال هم كردي. حتي مدتي  رو هم با خانواده گذروندي.

 

امروز روز خوبي بود.

1 نظرات:

سعید گفت...

مثال برای حالت اول: روز شنبه که اومده بودی سرکار مرخصی! تا شب سوت زدی، فیلم دیدی، معلق زدی، به اون محیای بنده خدا متلک گفتی، کارای مارو هم که انجام ندادی، برای همین هم احساس خوبی نداشتی!!!
مثال حالت دوم: احتمالا رفته بودی نظام وظیفه؟!!!!

ارسال یک نظر